Tune Note

برای دسترسی بهتر به ترجمه‌ها از قسمت "دسته‌بندی" استفاده کنید.

جدیدترین ترجمه
مطالب منتشر شده

Lera Lynn - The Only Thing Worth Fighting For

ترجمه آهنگ the only thing worth fighting for از lera lynn


.

[Verse 1]

Waking up is harder

Than it seems

بیدار شدن از اونی که بنظر میاد سخت‌تره

(چون احتمالا انگیزه یا عشقی نداره براش روزها مثل همن. گفته میشه لرا این آهنگ رو سفارشی برای سریال true detective نوشته. پس قطعا براساس شخصیتای داستان و روابطشون نوشته شده. آهنگ توی قسمت پنجم فصل دو میاد. درکل سریال حول افرادی می‌گرده که هر کدوم به نحوی از حقایقی سر درمیارن که دردناکه و نباید. مثلا فصل اول راجب کودک‌ربایی و استفاده از بچه‌ها بود. فصل دوم راجب فساده. منتها ترانه بنظر میاد راجب تروماهای شخصیتا قبل و طی داستان باشه. مثلا یکی از شخصیتای اصلی مرد، رِی ولکورو، مشکل کنترل خشونت داره و از طرفی هم، می‌ترسه پسرش نتیجه رابطه نامشروع و البته تجاوزی که به زنش شده بوده باشه و درنتیجه به زن سابقش میگه که تست دی‌ان‌ای از بچش نگیرن. یکی از پلیسا، اَنی، هم بنظر میاد توی بچگی مورد تجاوز قرار گرفته و واسه همین همش چاقو با خودش حمل می‌کنه و وقتی هم توی پارتی مخفی ج*سی به عنوان یه روسپی (جای خواهرش) میره تا مدرک بدست بیاره با دیدن اون محیط و آدماش تروماهاش زنده میشه. مادرش هم وقتی بچه بود خودکشی کرد. یا مثلا فرنک انقدر درگیر ساختن یه جور امپراطوری واسه خودشه که زنشو فراموش کرده.
خلاصه تلاشای کل شخصیتا ناموفقه و فسادی که باید آشکار نمیشه. احتمالا این سختی بیدار شدن بخاطر همین مسئله باشه. انی تنها کسی هست که بین سه-چهار شخصیت اصلی زنده می‌مونه و بنابراین طبیعیه که بعد از چنین اتفاقاتی دچار تروما شده باشه)

Wandering through these empty rooms of

Dusty books and quiet dreams

توی این اتاق‌های خالی از کتابای خاک‌گرفته و رویاهای ساکت ول می‌گردم

Pictures on a mantel

Speak your name

Softly like forgotten tunes just

Outside the sound of pain

عکسای روی طاقچه

اسمتو صدا می‌زنم

آروم مثل نغمه‌های فراموش‌شده

درست فرای صدای درد

(این آهنگ وقتی پلی میشه که انی و رِی چند ماه بعد از بسته شدن کیس مرگ شهردار دارن راجب اینکه واقعا قاتل رو دستگیر کردن یا نه و حقیقتش صحبت می‌کنن. اما بنظر میاد این تیکه راجب دلتنگی انی و جوردن، زن فرنک، برای ری و فرنک باشه که آخر سریال می‌میرن)

.

[Chorus]

Weren't we like a pair of thieves

With tumbled locks and broken codes?

ما مثل یه جفت دزد

با رمزای ناموفق و قفل‌های دندانه‌دار نبودیم؟

(این قفل‌ها بخاطر ساختارشون سخت باز میشن و درنتیجه برای دزدا مشکل‌سازن. کدهای ناموفق هم طبیعتا به کدایی میگن که رمز قفل نیستن و اشتباهی وارد کردیم.
احتمالا این تیکه با این دید نوشته شده که هیچکدوم از شخصیتای اصلی نتونستن جز بین خودشون، فساد رو آشکار کنن و حتی کلی آدم این بین کشته میشن. خلاصه حس درموندگیشون رو داره توصیف می‌کنه)

You cannot take that from me

My small reprieve's your heart of gold

نمی‌تونی اونو ازم بگیری

تعویق کوچیک مجازات من، قلب مهربون توئه

(بنظر این تیکه از جانب ری ولکورو باشه که می‌ترسه پسرش نتیجه تجاوز بوده باشه. لابد خطاب به زن سابقش اینو میگه که مهربونی کنه و تست رو نگیره و از این طریق بهش رحم کنه. نمی‌خواد بچش رو از دست بده. از طرفی ممکنه راجب انی هم باشه که با مهربونی و ازخودگذشتگی ری زنده موند چون اگه اشتباه نکنم فهمیده بودن که پلیسه و روسپی میست و دنبالش بودن)

Weren't we like a battlefield

Locked inside a holy war?

Your love and my due diligence

The only thing worth fighting for

ما مثل میدون نبردی نبودیم

که توی جنگ مقدسی زندانی شدن؟

تلاش من و عشق تو

تنها چیزایی بودن که ارزش اینو داشتن که واسشون بجنگیم

(میدون نبرد پر از خشونته. و اکثر ادیان با خشونت و جنگ مخالفن مگر توی شرایط خاصی مثل دفاع. منتها اینجا بااینکه خودشون رو یه میدون نبرد می‌دونن احتمالا مربوط به کارایی هست که برای برملا کردن حقیقت انجام میدن اما تلاششون با "جنگ مقدس"ای که جلوشون رو می‌گیره مواجه و خنثی میشه که منظور همون افراد عامل فساد هستن. تناقض مخفی داره بنظرم. درصورتی که توی این نبرد تنها چیزای مقدسی که ارزش جنگیدن رو دارن عشق و تلاششونه. عشق برای عزیزانشون، کسانی که از دست دادن و به همدیگه و تلاششون برای آیندگان و فردایی بهتر)

.

[Verse 2]

Change will come to those who

Have no fear

تغییر سراغ کسایی میره که نمی‌ترسن

(تغییر با فرنک شروع شد که چند نفر رو برای پیگیری درباره مرگ مشکوک شهرداراستخدام کرد و حالا با انتقال مدارک به گزارشگر ادامه پیدا می‌کنه)

But I'm not her, you never were

The kind who kept a rule book near

اما من اون دختر نیستم، تو هیچوقت

آدمی نبودی که کتاب راهنما کنار دستت نگه داری

(بنظر از زبون اَنی باشه. تنها کسی که ته داستان از بین اون چند شخصیت اصلی با فرار به ونزوئلا جون سالم به در می‌بره. شاید بخاطر ترومایی که بخاطر تجاوز هنوز داره [حتی باعث شده توی رابطه ج*سی فانتزیای عجیبی داشته باشه که بعضیا رو میترسونه] یا از دست دادن ری و دیدن کشته شدن همکاراش و همینطور پارتی که اون شب رفت، می‌ترسه احساس می‌کنه قدرتی نداره تا این فساد رو برملا کنه. بهرحال فقط یه نفر هم هست و برای برملا کردن فسادی به اون بزرگی کار چندانی نمی‌تونه بکنه. اینم بگم اَنی و ری طی سریال عاشق هم میشن و یه بار هم می‌خوابن و تهش سریال انی ازش بچه‌دار میشه. اما قبلش ری طی از خودگذشتیش و ردیابی که به ماشینش وصله بدون اینکه به کسی بگه سوار ماشین میشه و بجای اینکه بره پیش انی تا با هم به ونزوئات فرار کنن، میره توی جنگل و بنزینش که تموم میشه پیاده میشه. کسایی که دنبالش بودن بهش میرسن و سراغ انی رو می‌گیرن ولی اون لو نمیده و در نهایت با شلیک تیر می‌میره. اینجا منظور از "کتاب راهنما داشتن" همون سرخود کار نکردنه و اینکه طبق اصول و قواعد زندگی کنی. چیزی که شاید ولکورو نه فقط توی جنبه‌های دیگه زندگیش که حتی با مرگ سرخود و فداکارانش هم انجام نداده)

What I said was never

What I meant

And now you've seen my world in flames, my

Shadow songs, my deep regrets

چیزی که به زبون آوردم هیچوقت منظورم نبود

و حالا دنیای به آتیش‌کشیده من،

آهنگای دلگیر، پشیمونی‌های واقعیم رو دیدی

(والله جزئیات یادم نیست که خط اول رو به شخصیت دیگه‌ای ربط بدم ولی شاید از زبون فرنک باشه که توی قسمت آخر برای اینکه کسی زنش جوردن رو نکشه به دروغ بهش میگه دیگه دوستش نداره و شریک نیستن یا چنین چیزی. البته زنش باورش نمی‌کنه. اما بقیه خط‌ها بخاطر آتیشی که ازش می‌خونه (شلیک کردن به انگلیسی میشه fire و ری هم با شلیک اسلحه میمیره) ممکنه از زبون ولکورو به ان باشه که بعد از رابطشون بهش راجب شکنجه کردن/کشتن متجاوز زنش میگه. جا داره بگم بعد از مرگش زن سابقش تست میگیره و می‌فهمه خود ولکورو پدر پسرش بوده و نه متجاوز زنش. پس پشیمونیش می‌تونه مربوط به همین مسئله باشه و اینکه از زندگیش در کنار پسرش لذت نبرده. از طرفی ولکورو بنظر میاد با کمک فرنک تونسته بود متجاوز زنش رو پیدا کنه و یا بکشتش یا شکنجش بده. واسه همینم به فرنک مدیون شد و حاضر به پیگیری راجب قتل شهردار. پس پشیمونی دیگش همین خشونت و رفتارش هم می‌تونه باشه.)

.

[Chorus]

Weren't we like a pair of thieves

With tumbled locks and broken codes?

ما مثل یه جفت دزد

با رمزای ناموفق و قفل‌های دندانه‌دار نبودیم؟

You cannot take that from me

My small reprieve's your heart of gold

نمی‌تونی اونو ازم بگیری

تعویق مجازات کوچیک من، قلب مهربون توئه

Weren't we like a battlefield

Locked inside a holy war?

ما مثل میدون نبردی نبودیم

که توی جنگ مقدسی زندانی شدن؟

Your love and my due diligence

The only thing worth fighting for

تلاش من و عشق تو

تنها چیزایی بودن که ارزش اینو داشتن که واسشون بجنگیم

ادامه مطلب...
مطلب پیشنهادی