Tune Note

برای دسترسی بهتر به ترجمه‌ها از قسمت "دسته‌بندی" استفاده کنید.

جدیدترین ترجمه
مطالب منتشر شده

Queen - The Show Must Go On

ترجمه آهنگ the show must go on از کوئین


.

[Verse 1]

Empty spaces, what are we living for?

Abandoned places, I guess we know the score

On and on

Does anybody know what we are looking for?

فضاهای خالی، برای چی داریم زندگی می‌کنیم؟

مکانای متروکه، فکر کنم می‌دونیم چی به چیه

پی در پی

کسی میدونه دنبال چی می‌گردیم؟

(فضاهای خالی و مکانای خالی می‌تونه اشاره به خالی بودن صحنه و کنسرت بعد یا قبل از اجرا داشته باشه. آهنگ رو برایان درامر گروه نوشته اما قسمت قابل توجهیش روی فردی و روندی که حین بیماریش گرفته متمرکزه؛ تسلیم نشدن و ادامه دادن. شاید اینجا هم از لحاظ استعاره‌ای و هم به معنای واقعی، برایان داره قدرت و اراده فردی در برابر "صحنه خالی" از تماشاگر رو به تصویر میکشه، اینکه چه موقع تمرین با صحنه خالی یا توی اتاق ضبط، اون همچنان تسلیم بیماریش نمیشه و می‌خونه. با وجود، توی این ورس و علارغم مقاومت فردی و برایان در برابر این ناامیدی‌های پی در پی و به قول خودش "فضاهای خالی"، همچنان نمی‌دونن دنبال چی می‌گردن و چرا مصمم ادامه میدن. درواقع خودشون نه تنها آهنگ‌ها و اجراشون رو، بلکه حتی خودشون رو هم به نمایش میزارن؛ یعنی وانمود می‌کنن ادامه میدن و تسلیم نمیشن درصورتی که از درون نمی‌دونن چی می‌خوان و ناامید یا بی‌هدفن)

.

[Verse 2]

Another hero, another mindless crime

Behind the curtain, in the pantomime

یه قهرمان دیگه، یه جنایت نسنجیده دیگه

پشت پرده، توی نمایش پانتومیم

(منظورش از "جنایت" درواقع همون اجرای تمام و کمال خواننده هست که براش چیزی کم نمیزاره. توی outro هم از کلمه overkill یا "کشتار" برای توصیفش استفاده می‌کنه و اینجا با اون همخونی ایجاد کرده.
چیزی که باید اضافه کنم اینه که برایان، درامر گروه، این آهنگ رو از دید یا برای فردی مرکوری نوشته پس به احتمال زیاد این ذهنیت رو که ممکنه اینا آخرین کلمات و حرفای فردی باشن، داشته؛ چون فردی ایدز داشت و خیلی هم نشونه‌هاش شدید شده بود. اما بااینحال هم برایان و هم فردی معتقدن که اگرچه اون داره می‌میره اما همچنان کار و اجراشون باید ادامه داشته باشه و متوقف نشه. درواقع یه قهرمان دیگه جاشو بگیره و اجراها رو ادامه بده.
ولی برام جالبه که کل آهنگ می‌تونه تفسیر اجتماعی-سیاسی هم داشته باشه. قهرمان‌ها میان و میرن و دست‌های پشت پرده یا اونا رو می‌کشن یا کلا اصلا قهرمانی نبوده و همه مهره‌های اونا بودن)

Hold the line

Does anybody want to take it anymore?

طاقت بیار

کسی هست که دیگه بخواد تاب این کارو بیاره؟

(برایان یا فردی منتظرن کسی برای ادامه این راه داوطلب بشه. البته که برای مایی که خواننده نیستیم میشه "نمایش" رو همون زندگی دونست و اینجا کم آوردن تفسیرش کرد ولی خب معنی اصلی ترانه همونه که گفتم)

.

[Chorus]

The show must go on

The show must go on, yeah

نمایش باید ادامه پیدا کنه

نمایش باید ادامه پیدا کنه، آره

(علارغم مشکلاتی که برای یه گروه پیش میاد، مثل مرگ خواننده اصلی، جدا شدن تک و توک اعضا، اختلاف بین اعضا و... نمایش گروه ادامه پیدا می‌کنه؛ چون هنوز یه گروه هستن. منو یاد مشکلات فنی که ممکنه توی نمایش اتفاق بیوفته میندازه، مثلا کار نکردن میکروفون یا نورپردازی و اینکه باوجود همه اینا خواننده هرطور شده به اجراش ادامه میده؛ چون باید ادامه بده.
دید اجتماعیش این میشه که مردم مثل خواننده‌ها هرروز دارن نمایش اجرا می‌کنن و وانمود می‌کنن. مردم همیشه حقیقت رو نمیگن چون مجبورن وانمود کنن. درست مثل فردی که حتی بعد از اینکه فهمید ایدز داره بطور رسمی بیماریشو اعلام نکرد تا بعد از انتشار این آلبوم و توی سال ۱۹۹۱. ۲۴ ساعت بعد از اعلامش هم فوت کرد)

Inside, my heart is breaking

My makeup may be flaking

But my smile still stays on

از درون قلبم داره می‌شکنه

آرایشم ممکنه ماسیده باشه

اما لبخندم هنوز پابرجاست

(فردی بخاطر بیماریش ظاهرش طبیعتا مثل قبل نبود و لاغر هم شده بود [چیزی که باعث شد پاپاراتزیا همیشه در کمینش باشن و هروقت هم تصویری ازش می‌گرفتن فوری کاور مجلات می‌شد و عنوان "فردی واقعا بیماره" و... روش می‌زدن] از اونجایی که نسبت به حریم خصوصیش خیلی محتاط بود و تا ۲۴ ساعت قبل از مرگش حرفی از بیماریش نزد، پس برای اینکه یکم به چهرش رنگ بده و بیماریش رو مخفی نگه داره آرایش می‌کرد. حتی موزیک ویدیوهای این دوره‌اش هم سیاه سفید بود تا نقص‌های ظاهرش دیده نشه)

.

[Verse 3]

Whatever happens, I'll leave it all to chance

Another heartache, another failed romance

On and on

هرچی می‌خواد بشه من به سرنوشت می‌سپرمش

یه دلشکستگی دیگه، یه عاشقانه ناموفق دیگه

و غیره

(مهم نیست توی زندگی با چه ناراحتیایی مواجه بشه اون سعی در کنترل اتفاقات نداره و فقط میخواد زندگی کنه و خوبی و بدیش رو با هم قبول می‌کنه؛ چه زندگی و سرنوشت بخواد بهش دلشکستگی بده، چه رابطه عاشقانه ناموفق چه هرچیز دیگه. اون باهاشون مواجه میشه و ادامه میده چون زندگی همینه. اینجا on and on رو "و غیره" معنی کردم چون ترجمه رو روان‌تر می‌کرد)

Does anybody know what we are living for?

هیچکس می‌دونه برای چی داریم زندگی می‌کنیم؟

(بااینحال این چرخه بی‌پایان یه بطالت توش داره، یه جور بی‌هدفی که آزارش میده. اینهمه تحمل و طاقت رویدادای بد برای چیه؟ زندگی کردن؟ پس خود زندگی کردن برای چیه؟)

.

[Verse 4]

I guess I'm learning (I'm learning, I'm learning, I'm learning)

I must be warmer now

فکر کنم دارم یاد می‌گیرم (دارم یاد می‌گیرم، دارم یاد می‌گیرم، دارم یاد می‌گیرم)

حتما الان گرم‌تر شدم

(خط دوم رو میشه "باید الان گرم‌تر باشم" هم معنی کرد که با این معنی میشه اینطور تفسیر کرد که فردی بخاطر لمس مرگ و برایان بخاطر شاهد این مرگ بودن و نزدیکی زیادش، فهمیدن که مهربونی و گرم بودن شاید دلیل زندگی کردن باشه؛ درواقع همون عشق.
برداشت دوم که بنظرم بخاطر این ورس محتمل‌تره اینه که فردی فهمیده کل زندگی برای مرگه. همه زندگی می‌کنیم تا بعد بمیریم و بقول فردی آزاد بشیم. هدف مرگه و زندگی وسیله. شاید این برداشت چندان دور از ذهن نباشه چون فردی بهرحال زرتشتی بود و خانوادش از پارسی‌هایی بودن که توی هند زندگی می‌کردن. به‌علاوه فردی توی روزهای پایانی عمرش حتی بعضی از قرص‌هاش رو نمی‌خورد [فقط آرامبخش می‌خورد] تا روند بیماریش سریع بشه و با آزاد شدن خودش از بیماری هم رها بشه)

I'll soon be turning (Turning, turning, turning)

Round the corner now

به زودی اون پیچ رو دور می‌زنم (دور می‌زنم، دور می‌زنم، دور می‌زنم)

(اصطلاح turn around the corner یعنی از پس مشکلی براومدن. اما اینجا منظورش مرگ هست. داره میگه مثل کسی که توی جاده‌ست و باید پیچی رو دور بزنه و محو بشه اونم به زودی از این پیچ می‌گذره و دیگه کسی نمی‌بینتش. درواقع اینجا "پیچ" همون مرگه)

Outside, the dawn is breaking

But inside in the dark, I'm aching to be free

بیرون سپیده داره می‌زنه

اما داخل توی تاریکی، دلم برای آزاد شدن پر می‌کشه

(جا داره اینم بگم که اواخر بیماریش، فردی حتی بیناییش رو هم از دست داده بود و راه هم نمی‌تونست بره. بااینکه وقتی اینو نوشتن هنوز بیماریش به اینجاها نکشیده بود [البته گاها راه رفتن براش مشکل می‌شد] اما یه جور پیش‌بینی غمگین و عجیبی توش داره.
جدا از این برداشت فرعی، اینجا فردی واقعا مشتاق مرگه. سپیده و طلوع خورشید هم نماد شروع یا تولد دوباره‌ست. درواقع داره لحظه‌شماری می‌کنه تا روحش رها بشه)

.

[Chorus]

The show must go on

The show must go on, yeah, yeah

نمایش باید ادامه پیدا کنه

نمایش باید ادامه پیدا کنه، آره، آره

Ooh, inside, my heart is breaking

My makeup may be flaking

But my smile still stays on

اوه، از درون قلبم داره می‌شکنه

آرایشم ممکنه ماسیده باشه

اما لبخندم هنوز پابرجاست

.

[Break]

Yeah, yeah

آره، آره

Oh woah, woah, oh woah

.

[Bridge]

My soul is painted like the wings of butterflies

Fairy tales of yesterday will grow but never die

I can fly, my friends

روحم مثل بال‌های پروانه‌ها رنگ‌آمیزی شده

افسانه‌های دیروز سبز میشن اما هیچوقت نمی‌میرن

من می‌تونم پرواز کنم دوستان من

(شاید جسمش پژمرده و چهرش بی‌رنگ و رو شده باشه، اما وقتی بمیره جسمش هیچ اهمیتی نداره و روحش مهمه؛ که اونم پر از زندگی و عشقه.
"افسانه‌های دیروز" درواقع خودشه. ممکنه خودش بمیره اما افسانه و اسطوره میشه و آیندگان یادشو زنده نگه می‌دارن. افسانه‌هاش می‌تونن حتی آهنگ‌ها و میراثش باشن که هیچوقت نمی‌میرن. و همین خاطرات و میراث و یادش باعث میشن پرواز کنه و بیشتر به اوج بره؛ چه توی زندگی واقعی [که هنوزم باعث رکورددار شدن گروه شدن] چه از نظر معنوی و اینکه روحش همچنان زنده‌ست. جا داره بگم ممکنه اشاره به آهنگ my fairy king از آلبوم queen هم داشته باشه که بنظر من راجب بهشت هست [که البته توی اون آهنگ توسط آدم‌ها داره نابود میشه و فردی آخرش میگه یکی رنگ رو از بال‌هاش دزدیده] )

.

[Chorus]

The show must go on, eh (Go on, go on, go on)

The show must go on (Go on, go on, go on)

نمایش باید ادامه پیدا کنه (ادامه پیدا کنه، ادامه پیدا کنه، ادامه پیدا کنه)

نمایش باید ادامه پیدا کنه (ادامه پیدا کنه، ادامه پیدا کنه، ادامه پیدا کنه)

I'll face it with a grin

I'm never giving in

با نیشخند باهاش روبه‌رو میشم

من هیچوقت تسلیم نمیشم

(نیشخند معمولا نشانه تحقیر هست. فردی تسلیم بیماریش نمیشه. حتی موقع ضبط این آخرین آلبوم برایان سعی کرده فردی رو متقاعد کنه که به خودش فشار نیاره ولی فردی همچنان ادامه داده. میشه گفت این آلبوم و آهنگ آخرین اجرای فردی بوده و خودشم اینو می‌دونسته و درنتیجه نخواسته از ادامه دادنش سر باز بزنه)

On with the show

به نمایش ادامه میدیم

.

[Outro]

Ooh, I'll top the bill, I'll overkill

I have to find the will to carry on

اوه، من نمایش رو به دست می‌گیرم، من کم نمیزارم

باید اراده ادامه دادن رو پیدا کنم

(اینجا overkill معنی کشتن نمیده و "کم نذاشتن" و "از تمام خود مایه گذاشتن" معنی میده)

(On with the show, on with the show)

Show

(The show must go on)

(به نمایش ادامه میدیم، به نمایش ادامه میدیم)

نمایش

(نمایش باید ادامه پیدا کنه)

ادامه مطلب...
مطلب پیشنهادی